کد مطلب:303602 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:118

فاطمه در آغاز خطبه غرا خداوند عزوجل را ستایش می کند
مرحوم علامة مجلسی در بحار [1] از عبدالله بن الحسن (ع) از پدرانش(ع) روایت كرده وقتی ابوبكر فدك را از فاطمه علیهاسلام گرفت آن حضرت مقنعه بر سر نهاد و چادر پوشید و با جمعی از بانوان به طرف مسجدالنبی (ص) حركت كرد طوری قدم بر می داشت كه گویی رسول الله صلی آله علیه وآله راه می رود چون وارد مسجد شد دید ابوبكر با جمعی از مهاجرین و انصار نشسته است به خاطر حضور دختر حضرت خاتم الانبیاء (ص) پرده ای آویختند كه آن حضرت در پشت پرده با بانوان همراه قرار گیرد مردم از دیدن دختر پیامبر (ص) منقلب گردید؟ به شدت گریستند پس از لحظاتی كه مردم ساكت شدند حضرت زهرا علیهاسلام دهان به حمد خدا و درود بر پدرش خاتم انبیاء (ص) گشود بار دیگر مردم منقلب شده و اشك ریختند آنگاه كه ساكت شدند حضرت زهرا علیهاسلام خطبه اش را اینگونه آغاز كرد:

الحمدلله علی ما انعم وله الشكر علی ما الهم، والثناء بما قدم من عموم نعم ابتداءها، و سبوغ آلاء اسداها و تمام منن والاها جم عن الاحصاء عددها و نأی عن الجزاء امدها و تفاوت عن الادراك ابدها و ندبهم لاستزادتها بالشكر لاتصالها و استحمد الِی الخلایق باجزالها و ثنی بالندب الی امثالها.

ستایش مخصوص خداوندی است كه نعمت ها جمله از او است و سپاس و شكر بر آنچه الهام فرموده است، حمد و ثنا ویژه اوست بر آنچه مرحمت فرموده نعمت های او جهان شمول است و همواره آغازگر نعمت ها و بخشش ها است حمد و سپاس بر او كه نعمت هایش فراخ و شامل حال عموم بندگان و عطایایش پشت سر هم كه تماماً گرانبها و بی پایان است و غیر قابل شمارش، و دامنه نعمت هایش بقدری وسیع است كه نمی توان به شكر آن قیام كرد و ابدیت آن نعمت ها به قدری است كه از درك آن بشر عاجز است. با لطفی كه بر بندگان دارد برای افزایش نعمت هایش امر به شكر فرموده و با فرو فرستادن نعمت ها و كامل كردن آن نعمت ها به ستایش و حمدش فرا خواند.

او نه تنها در دنیا بندگانش را به فیض نعمت هایش مستفیض فرموده بلكه به مثل این نعمت در آخرت نیز دعوت فرموده است.

گواهی حضرت زهرا (س) به یگانگی ذات بارتیعالی و صفات او

و اشهد ان لااله الاالله وحده لا شریك له، كلمة جعل الاخلاص تأویلها و ضمن القلوب موصولها و انار فی الفكر معقولها، الممتنع من الابصار رؤیته و من الالسن صفته و من الاوهام كیفیته ابتدع الاشیاء لا من شی كان قبلها، و انشاها بلا احتذاء امثلة امتثلها كونها بقدرته و ذرأها بمشیته من غیر حاجة منه الی تكوینها، و لافائدة فی تصویرها الا تثبیتاً لحكمته و تنبیها علی طاعته و اظهاراً بقدرته و تعبداً لبریته و اعزازاً لدعوته، ثم جعل الثواب علی طاعته، ووضع العقاب علی معصیته زیادة لعباده من نقمته و حیاشةً بهم الی جنتة.

و گواهی می دهم كه جز خداوند یگانه بی شك خدایی نیست، این شهادت كلمه ای است كه اخلاص تأویل اوست و ریشه اش را در درون تمام دلها قرار داده است (یعنی درك یگانگی ذات باریتعالی فطری بشر است) و فكر و اندیشه بشر را به نور تعقل نورانی فرموده است خداوندی كه چشم ها از دیدن او ناتوان و فراتر از توصیف زبانها و فهم ها است هیچ اندیشه ای به كیفیت ذات او راه ندارد.

خداوندی كه پدیده ها را از نیستی به هستی آورده و بدون آن كه ماده اصلی وجود آنها قبلاً موجود باشد و بدون پیروی از صورت و نقشه ای كائنات را خلق فرمود و به قدرت و مشیت حكمیانه اش لباس هستی به آنها پوشاند و این در حالی است كه هیچ نیازی به وجود آنها نداشت و برای جلب هیچ سود و منفعتی مخلوقات را نیافرید جز این كه خواست حكمت خود را استوار نماید و بندگانش را به طاعت خود وا دارد، و قدرت خود را ظاهر سازد و عبودیت بندگانش را و بزرگداشت دعوت خود را ثابت كند سپس پاداش را در مقابل طاعتش قرار داد و كیفر و عقاب را بر معصیتش مقرر فرمود

به منظور دور كردن بندگانش از عذاب خود و نزدیك كردن آنان به بهشت جاودانش.


[1] بحار ج114/8.